سفارش تبلیغ
صبا ویژن
این آگهی ارتباطی با نویسنده وبلاگ ندارد!
   

خداوند متعال، بنده ای را دوست دارد که چون بفروشد، آسانگیر باشد ؛ چون بخرد، آسانگیر باشد ؛چون قضاوت کند، آسانگیر باشد ؛ و چون قضاوت بخواهد، آسانگیر باشد . [رسول خدا صلی الله علیه و آله]

تازه‌نوشته‌هاآخرین فعالیت‌هامجموعه‌نوشته‌هافرزندانم

[بیشتر]

[بیشتر]

[بیشتر]

[بیشتر]

در صفحه نخست می‌خوانید:  نامه مرحوم سیدمنیرالدین حسینی الهاشمی به امام ره - موانع طراحی ساختار حکومت دینی 11 - داستان ِ بانکدار 6 - فلسفه حجاب - 
چه کنیم 21 + پنج شنبه 95 شهریور 18 - 7:0 عصر

سئوالی از باب تشخیص تکلیف شرعی
‌به نظر شما یک فردی که فکر میکند کاری را میتواند بهتر از مسئولی انجام دهد،باید چه کند؟
‌خودش باید جلو برود؟ و به هر زحمتی شده کار را انجام دهد؟
‌خودش جلو رفته و فقط خود نشان دهد و منتظر آمدن مسئولین باشد؟
‌یا اصلا اقدامی نکند؟ بلکه معتقد باشد که اگر مسئولی عادل و با تقواست باید ‌به دنبال افراد توانمند باشد؟
لطفا بحث پذیرفتن خلافت توسط مولا را که فرمودند اگر حضور حاضر و..... نبود
‌را هم مورد توجه قرار دهید.


تکلیف شرعی را باید از مجتهد پرسید
‌بنده مجتهد نیستم
‌ولی آن‌چه از اساتید خود یافتم
‌آن‌چه از مجتهدین شنیدم و در کتاب‌های‌شان خواندم
‌در این‌باره مطلبی نداشت!
‌من از مجتهدین نشنیدم که وظیفه و تکلیف در چنین موضوعاتی چیست

‌اما سراغ مورّخین از علما که برویم
‌آن‌هایی که سیره ائمه اطهار (ع) را تبیین می‌کنند
‌این‌ها نظر شرعی که نمی‌دهند
‌ولی در توصیف رفتار معصومین
‌دو نکته جالب به نظر می‌رسد:

‌1. می‌دانیم اگر فردی بداند از او بهتر وجود دارد
‌که می‌تواند آن مسئولیت را تصدّی نماید
‌حرام است در آن‌جا بماند
‌این حدیث نبوی نه تنها در کتب ماست
‌حتی جان استوارت میل هم در رساله آزادی خود آورده است!
‌خب، شاید مسئول الف نمی‌داند
‌که آقای ب از او بهتر است در تصدّی آن مسئولیت
‌تکلیف چیست؟
‌دو تکلیف بر گردن ماست

‌نخست. این‌که او را آگاه نماییم
‌اگر چه وظیفه اولیه او بوده که فحص نماید
‌حالا یا نکرده
‌یا کرده و بهتر از خود نیافته
‌ما با ادله مستند و کافی او را آگاه می‌نماییم که سطح سواد و تقوایش
‌از دیگری کمتر است
‌یا از خود ما مثلاً
‌پس لازم است بر او که منصب را تحویل دهد

‌دیگر. اگر دانستیم که فهمیده و آگاه شده است
‌ولی باز هم تصدّی می‌کند
‌می‌فهمیم که در حال معصیت است
‌و تکلیف دوم بر ما «نهی از منکر» می‌شود
‌باید که به او واضح و روشن بگوییم
‌که عملی که انجام می‌دهد منکر است
‌اما اگر باز هم اصرار داشت بر این منکر
‌ما که نمی‌توانیم اقدام عملی انجام دهیم
‌اگر احتمال بدهیم که حاکمیت می تواند او را وادار به تمکین کند
‌بتوانیم گزارش کنیم به مراجع حقوقی مربوطه
‌مثلاً وزارتخانه و نهادهای بالاتر

‌اما؛
‌2. نکته دقیق‌تری در بین است
‌امیرالمؤمنین آن‌طور که از سیره ایشان فهمیده می‌شود
‌قیام بر علیه غاصبین خلافت نکرد
‌ولی عده‌ای را دعوت کرد
‌عده‌ای را گفت سرها بتراشند و صبح بیایند
‌اگر به حدّ نصاب رسیدند عمل کند
‌که نرسید و ایشان هم در امر حکومت دخالت نفرمود
‌این مطلب را می‌دانیم
‌اما اگر از این زاویه نگاه کنیم
‌که امر اجتماع با جمع درست می‌شود و نه فرد
‌اگر نگاهمان را سازمانی کنیم
‌شاید متوجه نکته جدیدی شویم
‌چه دلیلی وجود دارد که فرد حاضر در مسئولیت الف از ما بهتر نیست؟!
‌و ما از او بهتر هستیم؟!

‌گاهی ما به «سواد» و مدرک تحصیلی نگاه می‌کنیم
‌گاهی به «تقوا» و اخلاص فرد
‌مورد اول نمی‌تواند بیانگر علم فرد باشد
‌چرا که نظام آموزشی کشور ما ناکارآمد و فشل بوده
‌نه مدرک نشانه سواد است و نه بی‌مدرکی نشانه بی‌سوادی
‌برای تقوا هم که هنوز شاخص کارآمدی نداریم
‌رفتار فرد نمی‌تواند به خوبی توصیف‌گر اخلاص و تقوای وی باشد
‌پس ما با چه شاخصی سنجیدیم که گفتیم ب بهتر است از الف؟
‌بله
‌به کارآمدی
‌به نتیجه و آثار
‌وقتی دیدیم خیابان خراب شده و آسفالت داغان
‌قضاوت کردیم پس شهردار توانمند نیست
‌اگر ب بود
‌فرد ب
‌می‌توانست به آسفالت رسیدگی کند و این وضع روی ندهد

‌اما نکته کلیدی
‌در مسائل اجتماعی و حکومتی
‌کار به جماعت بر می‌آید نه به فرد
‌ممکن است فرد ب هم اگر در جای الف بنشیند
‌باز هم اختلالی در سیستم باشد
‌در یک جایی مثلاً در مسئول واحد ج
‌که مشکل آسفالت خیابان حل نشود
‌ما در این موارد به سادگی می‌گوییم که فرد الف مسئول است
‌او قدرت دارد فرد ج را تغییر دهد
‌او می‌تواند تمام سیستم را تغییر دهد
‌او می‌تواند همه آدم‌ها را عوض کند
‌و یک سیستم جدید برای شهرداری مثلاً بسازد
‌ولی غافل از این هستیم
‌که این قضاوت ما مبتنی بر نظام «عبد و مولا»ست
‌که صدها سال است برچیده شده
‌امروز نظام‌ها این‌گونه عمل نمی‌کنند
‌شما حتی اگر رئیس جمهور هم بشوی
‌اختیارات مولایی نداری
‌حتی در تغییر یک معاون گاهی
‌نمی‌توانی اقدام نمایی
‌حتی یک سطر قانون یک هو می‌بینی از تو قوی‌تر است
‌زیرا اراده‌ها در هم منعکس شده
‌نظام را می‌سازد
‌دیگر نظام به اراده فرد عمل نمی‌کند
‌فرد ب وقتی جای فرد الف را گرفت
‌می‌بیند مصالح کل نظام اجرایی اصلاً
‌بند به همین است که فرد ج از جایش تکان نخورد
‌و فرد ج هم تا وقتی باشد
‌خیابان مذکور آسفالت نخواهد شد!
‌چه می‌شود کرد؟
‌باید نظام را شناخت
‌اگر نظام را و سازوکار عملکرد آن را بشناسیم
‌دیگر سخت است به این قضاوت برسیم
‌که اگر فرد ب جای فرد الف را بگیرد بهتر است
‌و او می‌تواند کاری کند که الف نمی‌توانست
‌رسیدن به چنین قضاوتی بسیار دشوار می‌شود برای ما
‌و نیاز به حل معادلات بسیار زیاد
‌و داده‌ها و اطلاعات فراوانی خواهد داشت
‌آن بنده خدا هم عبد و مولایی می‌سنجید
‌گمان ایشان بر این بود که رئیس جمهور قدرت کل است
‌رفت و زحمات فراوان کشید
‌ولی این شد که دیدیم
‌یک‌جایی برید
‌و حتی جلوی رهبری هم نزدیک بود که بایستد
‌وقتی فهمید در مقام ریاست جمهوری
‌یک اراده بیشتر نیست
‌در کنار صدها اراده‌ای که در نظام عمل می‌نمایند!

‌شاید این دلیل بود که ائمه ما ابتدا دنبال کادرسازی بودند
‌و بعد حکومت‌سازی
‌همان‌کاری که امام (ره) در انقلاب عمل فرمودند
‌امام کادر اداره انقلاب را پیش از انقلاب جمع کرده بود
‌و بنا نهاده
‌هیچ آدم جدیدی بعد از انقلاب سر کار نیامد
‌همان‌هایی که سال‌ها با امام بودند
‌همان‌ها مناصب را دریافت داشتند

‌بنده می‌پندارم مسئولین ما بسیاری‌شان آدم‌های منطقی و عاقلی هستند
‌ولی روشی برای اداره ندارند
‌وقتی با آن‌ها خصوصی صحبت می‌کنی و می‌گویی: فلان‌جای‌تان آسفالت نیست
‌خیلی صریح می‌گویند: گر تو بهتر می‌زنی بستان بزن!
‌حاضر هستند خیلی‌هایشان
‌که از خیلی‌چیزها بگذرند
‌دقیقاً این را که می‌گویم همان است که آن برادرمان از آن استفاده می‌فرمایند
‌از همین حسن نیتی که در بسیاری از مسئولین ما نسبت به اسلام و روحانیت هست
‌اما مشکل دقیقاً در همان «بستان بزن» است
‌زیرا ما هم «زدن» را بلد نیستیم
‌و گمان می‌کنیم بلدیم
‌و گرنه اگر بلد باشیم نیاز نیست که الف برود و ب بیاید
‌همان الف باشد
‌روش را ب بدهد، مگر الف اجرا نمی‌کند؟!

‌ما اگر نسخه‌های قابل قبول و منطقی فراهم کنیم
‌نسخه‌هایی که پنهان‌کاری در آن‌ها نباشد
‌وقتی الف سؤال کرد که این‌جایش چرا؟
‌نگوییم این‌ها را خودمان قبلاً بحث کرده‌ایم و به تو ربطی ندارد!
‌جواب بدیم
‌اگر ما الف را قانع کنیم که روش دال صحیح است
‌اصلاً نیازی نیست ب را جایگزین او کنیم
‌خود الف به روش دال عمل خواهد کرد
‌بنده این را با قطعیت عرض می‌کنم
‌بسیاری از مسئولین ما در مناصب مختلف این روحیه را دارند
‌ولی «نسخه دال» وجود ندارد!

‌بنده این را تجربه کردم
‌در بعضی نهادها که افرادی را می‌شناختم
‌پیشنهاد کردم
‌مستدل و قانع‌کننده
‌که مثلاً روش «تصمیم‌سازی» شما در عرصه مدیریت این آسیب را دارد
‌زیرا بر اساس دموکراسی‌ست
‌در حالی که علم، دموکراسی‌بردار نیست
‌وقتی ادله کافی دادم
‌قبول کردند
‌و حتی پذیرفتند که آئین‌نامه خود را بر اساس «اجماع» به جای «رأی اکثریت» ‌بنویسند
‌یعنی آئین‌نامه را تغییر دادند!
‌حالا واقعاً آیا نیاز است من جای او باشم؟
‌نمی‌شود خود او باشد
‌ولی به روش صحیح عمل کند؟

‌موفق باشید

راستش
‌بنده
‌اولا خیلی به موضوعات ساده و بسیط نگاه میکنم.
‌ثانیا آراء دیگران را کمتر در نظر میگیرم.
‌ثالثا روز جمع بندی میکنم.
‌همه اینها در مدت گفت و گو با شما
‌خلاف آن چه که شما لحاظ میکردید بود.
‌لذا بنده گفتم شما کمک کردید به رفع جهل مرکب.
‌خیلی سخت است که فکر کنی میدانی و میتوانی کار کنی
‌مخصوصا کاری که بر زمین مانده
‌بعد با خود بیاندیشی که نکند همه اینها خیال باشد.؟
‌و ساده دیدن و یا غلط دیدن مسائل است.
‌بنده در این شرایط هستم.



این مطلب را بخوانید
به محض این‌که طلبه شدم
سال 76
همان اولین‌سال طلبگی
احساس کردم مشاور رهبری هستم
در تمام امور فقهی و اجتماعی
و مسئولیت سنگین هدایت و تنظیم نظام
بر عهده بنده است!
جدی عرض می‌کنم
واقعاً چنین احساسی داشتم
اگر نداشتم که چنین نامه مضحکی نمی‌نوشتم!
می‌نوشتم؟!
نه، نمی‌نوشتم!

همه ما گرفتار این مشکل می‌شویم
این‌که چیزی می‌دانیم که راه حل اول و آخر تمام مشکلات عالم است
آن‌هم قبل از فحص کامل!

موفق باشید


برچسب‌های مرتبط با این نوشته: مباحثه 267 -
<< مطلب بعدی: فلسفه حجاب
نوشته شده توسط: سید مهدی موشَّح نظر دهید!

جمعه 103 آذر 2

امروز:  بازدید

دیروز:  بازدید

کل:  بازدید

برچسب‌های نوشته‌ها
فرزند عکس سیده مریم سید احمد سید مرتضی مباحثه اقتصاد آقامنیر آشپزی فرهنگ فلسفه خانواده کار مدرسه سفر سند آموزش هنر بازی روحانیت خواص فیلم فاصله طبقاتی دشمن ساخت انشا خودم خیاطی کتاب جوجه نهج‌البلاغه تاریخ فارسی ورزش طلاق
آشنایی
چه کنیم 21 - شاید سخن حق
السلام علیک
یا أباعبدالله
سید مهدی موشَّح
آینده را بسیار روشن می‌بینم. شور انقلابی عجیبی در جوانان این دوران احساس می‌کنم. دیدگاه‌های انتقادی نسل سوم را سازگار با تعالی مورد انتظار اسلام تصوّر می‌نمایم. به حضور خود در این عصر افتخار کرده و از این بابت به تمام گذشتگان خود فخر می‌فروشم!
فهرست

[خـانه]

 RSS     Atom 

[پیام‌رسان]

[شناسـنامه]

[سایت شخصی]

[نشانی الکترونیکی]

 

شناسنامه
نام: سید مهدی موشَّح
نام مستعار: موسوی
جنسیت: مرد
استان محل سکونت: قم
زبان: فارسی
سن: 44
تاریخ تولد: 14 بهمن 1358
تاریخ عضویت: 20/5/1383
وضعیت تاهل: طلاق
شغل: خانه‌کار (فریلنسر)
تحصیلات: کارشناسی ارشد
وزن: 125
قد: 182
آرشیو
بیشترین نظرات
بیشترین دانلود
طراح قالب
خودم
آری! طراح این قالب خودم هستم... زمانی که گرافیک و Html و جاوااسکریپت‌های پارسی‌بلاگ را می‌نوشتم، این قالب را طراحی کردم و پیش‌فرض تمام وبلاگ‌های پارسی‌بلاگ قرار دادم.
البته استفاده از تصویر سرستون‌های تخته‌جمشید و نمایی از مسجد امام اصفهان و مجسمه فردوسی در لوگو به سفارش مدیر بود.

در سال 1383

تعداد بازدید

Xکارت بازی ماشین پویا X